بیوگرافی: عایشه ابوشنب معروف به ام‌حسن همسر شهید مهندس اسماعیل ابوشنب -از اعضای دفتر سیاسی حماس که در سال 2004م بر اثر شلیک موشک به اتومبیلش به شهادت رسید- و مادر شهید حسن اسماعیل ابوشنب که در عملیات فرقان در سال 2008م در نوار غزه به شهادت رسیدند، ایشان دارای 8فرزند که 3نفر از آن‌ها پسر و 5نفر دختر می‌باشند و یکی از پسرها شهید شده است.

اهل روستای الجید در فلسطین اشغالی جنوب شرقی مجدل که بر اثر اشغال خانواده ایشان آواره و به نوار غزه پناهنده شدند.

در سال 1958م در اردوگاه الشاطی بدنیا آمد، دوره‌ی آمادگی و ابتدایی را در این اردوگاه به اتمام رسانیدند، دوره‌ی متوسطه را در مدرسه‌ی مصطفی حافظ در سال 1977م به پایان رسانیدند، در سال 1977م با مهندس شهید اسماعیل ابوشنب ازدواج کردند، سپس ایشان برای تکمیل تحصیلات به همراه همسرشان به آمریکا مسافرت کردند، در سال 1982م به فلسطین بازگشتند و مهندس شهید در دانشگاه النجاح الوطنیه از سال 1983تا 1988م مشغول به کار شدند، از سال 1989تا 1997، 8بار بازداشت شدند، ام‌حسن با وجود همه‌ی این مشکلات و مصایب از تربیت فرزندان غافل نشدند تا اینکه مهندس شهید در سال2004 به شهادت نایل گشتند. شما را به مصاحبه کوتاهی که با ایشان صورت گرفته، جلب می‌نمایم.

سؤال: زندگی مشترکتان را چگونه آغاز نمودید؟

بانو عایشه ام‌حسن: در ابتدای شروع زندگی مشترک من و ابوحسن توافق کردیم که یک خانواده‌ی نمونه را براساس تعالیم اسلام و قرآن و سنت پایه‌گذاری کنیم و آن را به فرزندانمان آموزش دهیم و با صبر و اراده‌ی پولادین به فضل خداوند در این راه موفق شدیم. 

سؤال: اما زندگیتان همراه و پر از مصایب و مشکلات بوده است؟

ام‌حسن: پس از اینکه ابوحسن از بند اشغالگران آزاد شدند این‌بار حکومت اسلو بود که حماس را مورد هجوم خویش قرار داد و دوباره ابوحسن را مورد آزار و اذیت قرار دادند یک روز تحت تعقیب، روز دیگر بازداشت، روز دیگر بازرسی منزل صورت می‌گرفت. علی‌رغم اینکه ابوحسن از محبوبیت خاصی نزد تمام گروه‌ها برخوردار بود اما حاضر نبود از اصول و مبادی خود تنزل کند و مانند کوهی استوار در برابر این آزار و اذیت‌ها ایستاده بود. 

اما کسی که با مجاهدی مانند ابوحسن ازدواج می‌کند باید آمادگی انواع مشکلات را داشته باشد، ما در ابتدای زندگیمان هر کدام وظایفمان را تقسیم نمودیم من مسؤول خانه و فرزندان تحت نظارت و سرپرستی ایشان و او مسؤول کار و دعوت گردیدند.

سؤال: اما ام‌حسن چگونه عنوان مادر نمونه را کسب کردند؟

انسان در طول زندگی اصول و اهدافی را ترسیم و برای نیل به آن سعی و تلاش می‌کند، که یکی از آن‌ها سعی و کوشش در تربیت فرزندان است براین اساس ما فرزندانمان را بر دین و اصول و مکارم اخلاق نیکو پرورش دادیم و به ایشان چگونگی حب وطن و مشکلات آن را یاد دادیم و خصوصاً اینکه سرزمین ما اشغال شده و این سرزمین ویژگی‌های خاصی دارد و در این راه تلاش و کوشش زیادی انجام دادیم و ما در قلوب فرزندانمان قیم و اخلاق نیکو تا سرزمینمان را از دست اشغالگران آزاد سازیم. با این ویژگی‌ها فرزندانم را تربیت کرده و هیچ انتظار اینکه به عنوان مادر نمونه معرفی شوم نداشتم بلکه تنها هدفم رضایت و بندگی خداوند جل‌وجلاله بود، تا انسان‌های صالحی بوده و به سرزمین و خود و اسلام خدمت کنند. خداوند سبحان خواست که مرا به‌عنوان مادر نمونه برگزینند.

سؤال: آیا نمونه‌های ارزشمندی در این جامعه وجود دارند؟

ام‌حسن: وجود دارد اما احتیاج به غبارروبی دارد و مردم فلسطین در این زمینه نمونه‌های زیادی دارند، خصوصاً در بین زنان فلسطینی چه از مادران و چه در میان همسران و به‌علاوه اینکه ما شرایطی را برای این زنان نمونه بیان کردیم.

سؤال: شروط که شما با آن برنده شدید چه بود؟

اول اینکه از سرزمین فلسطین و همسر شهید و مادر شهید باشم و کاندیدا شدن من از سوی جمعیت جنگجویان قدیمی غزه صورت گرفت و ثانیاً بایستی فرزندانم دارای مدارک دانشگاهی باشند که با سپاس از خداوند سبحان همه آنان دارا می‌باشند، همچنین در جامعه حضور فعال داشته و در انجمن‌های دانشجویی فعال و خدمت می‌کنند و بر این نعمت خدای سبحان را سپاس می‌گویم. 

سؤال: آیا شما در جامعه نیز فعالیتی دارید؟

در سال 2004م پس شهادت ابوحسن ما اقدام به تأسیس جمعیتی برای سرپرستی مادران و همسران شهدا اقدام کردیم و اسم آن را «الشموع امضییه» نام نهادیم و ام‌نضال-رحمه‌الله- نیز یکی از مؤسسان و اولین رییس اداره‌ی این جمعیت بود. همچنین در تأسیس این موسسه مادر شهادت‌طلب محمود العابد و مادر شهید نعیم و همسر شهید دکتر باسم نعیم وزیر سابق بهداشت حضور داشتند. 

سؤال: این جمعیت چه خدماتی را ارایه می‌دهد؟ 

ما در این جمعیت کمک‌های مختلف روحی و معنوی و آگاهی ارایه می‌دهیم و ما به ایشان آموزش می‌دهیم. خصوصاً به همسران جوان شهدا تا بتوانند تصمیمات درست برای آینده بگیرند و ازدواج بعدی که باعث مشکلات ما بین آن‌ها و خانواده‌ی همسران شهیدشان و فامیل می‌شود و آن خانواده‌ها این ازدواج‌ها را ننگ می‌شمارند کمک می‌کنیم و ما سعی می‌کنیم این بحران و این کشمکش‌ها را به‌صورت قانونی و روحی حل کنیم. همچنین برای کمک به زنان بیوه کنگره‌ای به‌نام حقوق زنان بیوه برای یک زندگی شرافتمندانه در سال 2009م برگزار کردیم. 

سؤال: از یک زن مسلمان چه انتظاری دارید؟

اول اینکه زن مسلمان از حوادث و مشکلات جهان اسلام آگاهی داشته باشد و به دینش چنگ زده و بداند که آنچه را اسلام به او بخشیده با آنچه غرب ادعا می‌کند و طبل توخالی بیش نبوده و آزادی‌ای را برای بی‌بندوباری آن‌هاست و در مقابل آنچه را که به او داده‌اند برای آن‌ها بسیار گران تمام شده است. 

سؤال: نحوه همکاری و آشنایی شما با ام‌نضال فرحات-رحمه‌الله- چگونه بود؟

آشنایی من با ایشان از سختی‌ها شروع شد. اولین‌بار در زندان المجدل در سال 1994م که من برای ملاقات همسرم رفته بودم ایشان نیز برای ملاقات یکی از فرزندانش آمده بود و این رفت و آمدها 3.5سال طول کشید.

ام‌نضال قهرمان و اسوه زن مسلمان می‌باشد، در زمانی که ارزش‌های مادی در خانواده‌ها بها داده می‌شود و در غیاب ارزش‌ها انسانی و دینی، چنین شیرزنانی از نسل خنساء و خوله بنت‌الاوزر یافت می‌شوند که در پایه‌ریزی شالوده‌ی این امت نقش‌آفرینی می‌کنند و در مقابل چشم میلیون‌ها بیننده فرزندش را برای عملیات شهادت‌طلبانه روانه‌ی کارزار می‌کند.

ایشان مفاهیم جدیدی را به نمایش گذاشت. مادری که فرزندش را دوست دارد و همیشه نگران اوست اما بخل نمی‌ورزد و او را به خداوند تعالی هدیه می‌دهد. 

ام‌نضال را اگر با او برخورد می‌کردی کوهی از ایمان می‌یافتی و او زنی از دوران زنان صحابه می‌یافتی و اگر به چهره‌اش می‌نگریستی نور چهره‌اش همه جا را روشن می‌کرد. 

از موضع‌گیری‌های مؤثر ایشان که مرا بسیار تحت تأثیر خود قرار می‌داد که هرگاه شخصی برای عیادت ایشان در آخرین روزهای حیات می‌آمد ایشان با آن حال مریضی‌اش که شدت گرفته بود، ایشان راضی نمی‌شدند، مگر اینکه در مقابل مهمان بایستد و بر او سلام کند و می‌گفت که این کمترین چیزی است که در مقابل آن‌ها می‌تواند انجام دهد و در پایان می‌توانم بگویم که در اینجا بسیار فرق است بین کسی که قربانی می‌شود و بین کسی که قربانی شدن را بر خود فرض می‌کند. 

سؤال: آخرین سخنی که ام‌حسن برای امت اسلامی دارد بفرمایید:

ام‌حسن: هر مسلمانی روی مرزی از مرزهای اسلام قرار دارد. فلا یوتین الاسلام من قبله، ولیراجع کل منا نفسه.